یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 

السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِیدِ وَ الْعَالِمِ الَّذِی عِلْمُهُ لاَ یَبِیدُ،
السَّلاَمُ عَلَى مُحْیِی الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْکَافِرِینَ، السَّلاَمُ عَلَى
مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْکَلِمِ ...

یابن الحسن!

در جمعه ای از ماه ضیافت، آقا!

بنمای به ما، ماه جمالت آقا!

بگذار بگویمت که از دوری تان،

تنگ است دل و چشم به راه است، آقا!

*****



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 19 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

السَّلاَمُ عَلَى بَقِیَّةِ اللَّهِ فِی بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ ...

یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ
یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا،
اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا،
یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.

آقا! بیا که بی تو، پریشان شدن بس است. از دوری تو، پاره گریبان شدن بس است.

کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است.

یعقوب، دیده ام چه قَدَر منتظر شود یعنی مقیم کلبه احزان شدن بس است.

موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است.

تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟ بس است.

خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است.

سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است.

دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است.

اِحیا نما در این شب اَحیا، دل مرا دل مردگی و این همه ویران شدن بس است.

آقا! بیا به حقّ شکاف سر علی (ع) از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است.

******



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

 

شايد

 

حساسيت فصلي است

 

 

آبريزش چشم هايم

 

 

وقتي عطر گل نرگس از

 

 

باغ آدينه مي وزد!



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 14 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]


شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی

 

چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است

چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است

از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است

بهانه گیر شدند و به گریه افتادند
ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است

چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید
چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است

مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است

کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است

 

خدایا
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد"
اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین"
اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن...



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 9 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاکستر کرد ؟؟؟

_______________________________

حمید مصدق

 



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

آيا دلايل علمي که با قوانين فيزيک مطابقت داشته باشد براي اثبات مهدويت داريم توضيح دهيد ؟

پاسخ: منظور شما از مدرک علمي مطابق با قوانين فيزيک براي مهدويت، مبهم و نامفهوم است.
مدرک مهدويت شيعه به اصل اسلام و خاتميت پيامبر گرامي و دين او برمي گردد و اين ارتباطي با بحث فيزيک ندارد. وقتي شما با مدرک و دليل قطعي پذيرفتيد که اسلام دين آسماني بوده و براي مردم سراسر جهان تا آخر عمر دنيا نازل شده است وبا آمدن آن شرايع گذشته نسخ شده است، پس پيامهاي آن را نيز ـ که مطابق با عقل مي باشد ـ بايد پذيرفت و از جمله آنها ظهور امام مهدي(علیه السلام) به عنوان دوازدهمين پيشوا است.
گفتني است اين که مصلح از مسلمانان و پيشواي آنان باشد امري معقول و طبيعي است و اگر غير از اين بود جاي سؤال داشت. زيرا وقتي دين اسلام کامل ترين دين بوده و فقط توسط آن، بشر در حال رشد و ترقي ميتواند به سعادت برسد طبيعي است که پيشواي چنين ديني نيز به عنوان مصلح و منجي باشد. زيرا او با ظهورش، مي خواهد اين دين کامل را در زندگي فردي و اجتماعي مردم جاري کند. آيا معقول است که مصلح از ديني باشد که دوره آن گذشته و معارف و قوانين آن جوابگوي بشر امروزي نيست؟



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 5 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

مرديم

از اين بهار خواب هاي بي تو


روياي_ آمدن

نداري ؟!!!



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]

روایت شده است هنگامی که ایرانیان در قادسیه شکست خوردند و یزدگرد از ماجرای رستم (فرخزاد) و پیروزی عرب خبردار شد و فهمید که او به همراه ۰۰۰ ۵۰ هزار نفر از لشکریانش کشته شده است، هنگامی که با خانواده‌اش فرار می‌کرد، در ورودی ایوان (پادشاهیش) ایستاد و گفت که درود بر تو ای ایوان (پادشاهی)! اینک تو را رها می‌کنم اما خودم یا مردی از فرزندانم، باز خواهیم گشت. اما اکنون زمان آن فرا نرسیده است.
سلیمان دیلمی می‌گوید: خدمت امام صادق علیه‌السلام رسیدم و درباره این موضوع سؤال کردم که منظور او از مردی از فرزندانم چه بوده است؟
ایشان فرمودند: منظورش همان کسی است که به امر الهی قیام می‌کند و ششمین فرزند من است چرا که فرزند او ست.

* منابع:
این روایت را محدث قرن چهارم، ابن عیاش در کتاب المقضب الاثر (ص ۴۱) نقل کرده و دیگران از جمله سید بن طاووس (در الملاحم و الفتن، ص ۳۷۲) و مرحوم مجلسی (در بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۶۴)، با اندک تغییراتی، از قول او روایت کرده‌اند.

* بررسی سندی:
این روایت را احمد بن محمد بن عبیدالله معروف به ابن عیاش از ابوعبدالله الحسین بن علی بن سفیان البزوفری و او از محمد بن علی بن الحسن النوشجانی (یا بوشجانی) و او از محمد ابن سلمیان (یا سلیمان) و او از پدرش و او از ابن البودمردان و او از امام صادق علیه السلام روایت کرده‌اند که از محمد بن علی بن نوشجانی به بعد، همه مجهول‌اند. لذا این حدیث از جهت سند ضعیف است.

* توضیحات:
۱- همان‌گونه که گفته شد، سند این حدیث ضعیف است.
۲-در این‌که آیا مادر حضرت زین‌العابدینعلیه‌السلام، دختر یزگرد ساسانی بوده نیز اختلاف نظر است و به نظر می‌رسد دلیل مقبولی بر آن نیست.
۳- تعداد کشته‌شدگان نیز (۰۰۰ ۵۰ نفر) عجیب به نظر می‌رسد مگر آن‌که آن را از باب بیان کثرت بدانیم.
۴- خلاصه آن‌که مطالب موجود در آن، به جهت ضعف سند، اعتبار لازم را جهت حجیت را ندارند.



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 مهر 1393  توسط [ra:post_author_name]
(تعداد کل صفحات:3)      1   2   3